خوشگلن؟؟؟؟ هووووووووم ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() درباره وبلاگ ![]() ما تازگیا تو فیسبوکیم پ دیرتر جواباتونو میدم یا اخر شبا ببخشیددددددد بهتره از موضوعات استفاده کنین موضوع ((قیافه راستکیشون)) خیلی باحاله ما خواهر و برادر راستکی هسیم و میخوایم به تو یکم روحیه بدیم برو حالشو ببر........ البته ما تو این وبلاگ درباره مشکلات جامعه هم مینویسیم مثل گرونی و مهریه بالا جهیزیه آنچنانی و ....... البته واضح و مبرهن(درسه؟)است که ما گرونی نداریم دیونه ایم الکی مینویسیم :دی الهی بپوکی که نظر نمیدی ما رو با اسم داریم؟؟؟ یا خوشگلن؟؟؟ لینک کنین :دی ******************** لعنت به اونی که اسم دوستای خوبی مثل شماهارو مجازی گذاشته ********************** دل بــــــــســــــــتــــن بـــــه کـــــــلاغـــــی کـــــه دل دارد بـــــــــــــــهــــتـــــر از دل بــــــاخـــــــتــــــــن بـــــــه طــــــــاووســــــــــی اســــــتــــــ کـــــــــه فــــــقـــــــط ظـــــــــاهـــــــــری خـــــــــوشــــــــگــــــل دارد ... !! مدیر وبلاگ : آزیتا نویسندگان
از بچگی همه ما این را شنیده ...ایم که حقوق زنها پایمال میشود. آیا واقعاً حقوق زن ها پایمال شده است ؟ از کودکی شروع میکنیم : در کودکی: پسرها هر وقت شیطنت میکردند یک سیلی محکم صورتشان را نوازش میکرد دخترها هر وقت شیطنت میکردند یک ضربه فانتزی به ماتحتشان میخورد. خودتان قضاوت کنید : کدام ضربه درد بیشتری دارد؟ -------------------------------------------------------------------------------- روزهای جمعه که مدرسه ها تعطیل بود : پسرها برای خرید نان مجبور به بیگاری در صف نان بودند دخترها کنار عروسک هایشان لالا میکردند -------------------------------------------------------------------------------- هنگامی که کارنامه ها را به دست والدین محترم میدادند : پسرها شدیداً بخاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از مشاهده کارتون دخترها هیچی نمیشدند . چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه هم نخواهند بود -------------------------------------------------------------------------------- هنگامی که پدر خانواده شب به منزل می آمد :پسرها فرار میکردند و یه گوشه ای میخزیدند تا چغولی های مادر ، کار دستشان ندهد دخترها به بغل پدر میپریدند و چپ و راست قربون صدقه میشنویدند -------------------------------------------------------------------------------- روز اول مهر ماه که مدرسه ها باز میشد :پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره 4 میزدند و مزین به لغت نامانوس کچل میشدند دخترها فقط به پسرها میگفتند : چطوری کچل ؟ -------------------------------------------------------------------------------- . در چند ماهگی و حتی گاهی در چند سالگی:پسرهای بیچاره باید اونجایشان را میبریدند و از ترس خطا رفتن چاقوی دکتر، دم بر نمی آوردند و در اصل سنت به جا می آوردند و در آخر برای رساندن خبر این آبرو ریزی ، مهمانی ختنه سرور هم بدهند. دختر ها فقط هی از مادرانشان میپرسیدند : اون پسره چرا دامن سفید پوشیده ؟ خودتان قضاوت کنید : کدام یک وحشتناک تر است ؟ -------------------------------------------------------------------------------- در 18 سالگی : پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند و 2 سال از زندگیشان به فنا نرود دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است . -------------------------------------------------------------------------------- در دانشگاه : پسرها همان روز اول عاشق میشوند و گند میزنند به امتحان ترم اولشان و مشروط میشوند دخترها فقط در بوفه مینشینند و به پسرهایی که زیر چشمی به آنها نگاه میکنند افاده میفروشند -------------------------------------------------------------------------------- در هنگام نمره گرفتن : پسرها خودشان را جر میدهند تا 9.5 آنها 10 شود و باز هم استاد قبول نکرده و در آخر می افتند دخترها فقط پیش استاد میروند و یک لبخند میزنند و نمره 4.5 آنها به 17 تبدیل میشود. -------------------------------------------------------------------------------- در کافی شاپ : پسرها حساب میکنند . دخترها میگویند : مرسی -------------------------------------------------------------------------------- در مخ زدن : پسرها باید دلقک بازی در بیاورند تا طرف تازه بفهمد که وجود دارند ، دو ساعت منت بکشند تا طرف تلفن را بگیرد ، هفته ها برنامه ریزی کنند تا طرف قرار بگذارد ، ساعت ها باید خالی ببندند تا طرف خوشش بیاید و هنگام بهم خوردن رابطه ماه ها و در مواردی دیده شده است که سالها در هوای دلگرفته پاییز پیپ بکشند و قهوه بنوشند و هی آه بکشند . دخترها فقط کافی است که یه لبخند بزنند و چشم ها را نازک کرده ، لبها را غنچه و سری به سمت موافق تکان دهند و هرگاه رابطه بهم خورد فقط میگویند به درک ما که خیانتو خوب بلدیم نقش بازی کردنم همینطور -------------------------------------------------------------------------------- هنگام خواستگاری : پسرها باید خانه ، ماشین ، شغل مناسب ، مدرک دهن پر کن ، قد رشید ، هیکل خوش فرم ، خوشتیپ و هزارتا کوفت و زهر مار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب و .... برای عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سرکار علیه عروس خانم بکنند دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف نزنند -------------------------------------------------------------------------------- هنگام ازدواج : پسرها باید شیربها ، مهریه ، خرید عروسی ، جواهرات گوناگون ، جشن و سالن و ... را از سر قبر پدرشون تهیه کنند دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهزیه از اوان کودکی همش بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزارتا منت آنها را قبول کرده ، دور ریخته و یه سری جدید بخرد -------------------------------------------------------------------------------- هنگام زندگی عشقولانه دو نفره:پسرها باید بگویند : چشم ، و البته اگر هم نگویند دو قطره اشک کنار چشمان مژگان خانم ها آنها را وادار به چشم گفتن میکند دخترها هم باید دستور بدهند و دیگر هیچ. -------------------------------------------------------------------------------- کار کردن : پسرها مثل سگ پا سوخته باید از صبح خروس خوان تا آخر شب کار کنند و همش تو فکر غرولند مدیر و قسط عقب افتاده بانک و قبض برق و آب باشند و در آخر نعششان را با بدبختی به خانه برسانند دختر ها فقط کافی است که کلید ماشین لباس شویی ، کلید ماشین ظرفشویی و کلید مایکرو فر را فشار دهند و در حالیکه ناخن هایشان را مانی کور میکنند با مادرشان در مورد رنگ سوتین دختر خاله جاری عمه خانم فرخ زمان خانم بحث و تحلیل علمی داشته باشند . راستی ! جارو کردن خونه رو هم که اقدس خانم نظافتچی منزل که هفته ای 2 بار واسه تمیز کاری میاد انجام میده . (جداً بمیرم واستون که انقدر کار میکنید ، یه وقت ناخنهایتان نشکنه خدایی نکرده) -------------------------------------------------------------------------------- زایمان :پسرها هر روز صدبار زیر فشار مشکلات روزانه در حال زاییدن هستند دخترها نه ماه لذت مادر شدن ، یک درد وحشتناک چند ثانیه ای (تازه اگر سزارین نکنن) و رفت تا هفت هشت سال دیگه نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پیوند روزانه صفحات جانبی آمار وبلاگ
امکانات جانبی |
|